بعد سياسى و احياى عاشورا از منظر فقه(3)
بعد سياسى و احياى عاشورا از منظر فقه(3)
8. همراهى با مرده در قبر
شيخ حر عاملى بابى را با نام «استحباب وضع التربة الحسينية مع الميت فى الحنوط والكفن و فى القبر» گشوده است و در آن، سه روايت را نقل كرده است؛ از جمله:
«علامه حلى در منتهى المطلب نقل كرده زنى كه زنا مىكرد و فرزندانش را از>ترس
امام صادق(ع) فرمود: زمين اين زن را نمىپذيرد؛ زيرا وى بندگان خدا را به عذاب الهى(آتش) عذاب مىكرد. در قبر او مقدارى از تربت امام حسين(ع) بگذاريد. چون اين كار راكردند، خداوند آن زن را (به وسيله خاك) پوشاند».
گفتنى است كه آنچه از اين روايت استفاده مىشود، گذاشتن تربت در داخل قبر است واين غير از استحباب مخلوط كردن تربت با حنوط است.
9. استحباب خوردن تربت سيدالشهدا(ع) به قصد تبرك، در عصر عاشورا
«و يستحب صيام هذا العشر فاذا كان يوم عاشورا امسك عن الطعام و الشراب الى بعدالعصر ثم يتناول شيئاً من التربة»؛
[35]
يعنى مستحب است كه ده روز اول محرم (دهه عاشورا) روزه گرفته شود و چون روزعاشورا فرا رسيد، از خوردن و آشاميدن خوددارى كن تا بعد از عصر. سپس مقدارى از تربتسيدالشهدا را بخور.
از اين مطلب و همانند آن استفاده مىشود كه افزون بر اينكه خوردن مقدارى ازتربتسيدالشهدا(ع) به قصد استشفا جايز است، در عصر روز عاشورا خوردنمقدارىازتربت، پس از امساك (نه نيت روزه) نيز جايز است. صاحب جواهر در
اينبارهمىنويسد:
«به هر حال، خوردن خاك قبر امام حسين براى غير استشفا، از جمله، به قصد تبرك درعصر روز عاشورا جايز نيست... اين مطلب، دركلام بعضى از فقها تصريح شده است و كلامبعضى ديگر، در اين مطلب ظهور دارد، در حالى كه شيخ طوسى با آن مخالفت كرده و خوردنخاك قبر سيدالشهدا را به قصد تبرك، در عصر عاشورا جايز دانسته است».
[36]
10. افطار در عيد فطر باتربت
«على بن محمد النوفلى قال: قلت لابىالحسن(ع): انى افطرت يوم الفطر على طين و تمر. فقاللى: جمعت بركة و سنة»؛
[37]
يعنى على، پسر محمد نوفلى مىگويد: به امام رضا(ع) عرض كردم: من روز عيدفطر با تربت وخرما افطار كردم حضرت فرمود: ميان بركت و سنت جمع كردهاى.
هر چند بر اساس روايات «من بلغ» مىتوان استحباب افطار روزه عيد فطر و قربان راپذيرفت، اما برخى از فقها، از جمله، محقق نراقى تنها با قصد استشفا خوردن تربت را جايزدانسته است و درغير اين صورت، مرجع، همان ادله حرمت اكل خاك است.
[38]
در هر صورت، فقها درباره استحباب اين مورد اختلاف نظر دارند. بعضى از فقهااستحباب را پذيرفتهاند. صاحب جواهر مىنويسد:
«در هر صورت، خوردن خاك قبر سيدالشهدا تنها براى استشفا جايز است، نه غير آن، هرچند براى تبرك در عصر عاشورا و روز عيدفطر و عيد قربان باشد. اين مطلب، صريح كلامبعضى و ظهور كلام ديگران است، در حالى كه شيخ طوسى با آن مخالفت كرده است. او دركتاب مصباح، خوردن خاك سيدالشهدا را در عصر عاشورا و عيد فطر و عيد قربان جايزدانسته است».
[39]
محدث عالىمقام، شيخ عباس قمى، در آداب روز عيد فطر مىنويسد:
«شيخ مفيد فرموده: مستحب است تناول كردن مقداركمى از تربت سيدالشهدا عليهالسلام كه شفا است از براى هر دردى».
[40]
11. همراهى تربت براى امان
«عن الصادق(ع)...اذا اراد احدكم ان يكون آمناً من كل خوف فليأخذ السبحة من تربته...ثميضعها فى جيبه فان فعل ذالك فى الغداة فلايزال فى امان الله حتى العشاء و ان فعل ذلك فىالعشاء فلا يزال فى امان الله حتى الغداة»؛
[41]
صاحب جواهر در مقام بيان آنچه مستحب است با مسافر باشد، مىنويسد:
«سزاوار است براى مسافر و غيرمسافر، همراهى مقدارى از تربت امام حسين(ع) زيرااين تربت، موجب امان از هرگونه ترس و موجب شفاى هرگونه دردى است».
[42]
12. همراهى با اثاثيه
«محمد بن عيسى اليقطينى قال: بعث الى ابىالحسن الرضا(ع)... رأيت فى اصفاف الثياب طيناًفقلت للرسول: ما هذا؟ فقال: ليس يوجّه بمتاع الاجعل فيه طيناً من قبر الحسين(ع) ثم قالالرسول: قال ابوالحسن (ع) هو امان باذن الله»؛
يعنى محمد بن عيسى يقطينى مىگويد: امام رضا(ع) برايم مقدارى لباس فرستاد... در ميانلباسها مقدارى خاك ديدم. از مأمور پرسيدم: اين خاك ها چيست؟ پاسخ داد: امام رضاهيچگاه اساسى را به جايى نمىفرستد، مگر اينكه در آن، مقدارى از خاك قبر امام حسين قرارمىدهد. سپس فرستاده گفت: امام رضا مىفرمايد: اين خاك، موجب حفظ اثاثيه است بهخواست خدا.
13. بوييدن و بوسيدن تربت سيدالشهدا(ع)
«عن زيد بن ابى اسامة قال: كنت فى جماعة من عصابتنا بحضرة سيدنا الصادق(ع) فاقبل عليناابوعبدالله (ع) فقال: ان الله تعالى جعل تربة جدّى الحسين(ع) شفاء من كل داء و اماناً من كلخوف فاذا تناولها احدكم فليقبلها و ليضعها على عينيه و ليمرها على ساير جسده...»؛
[43]
يعنى زيد، پسر اسامه مىگويد: با گروهى در محضر امام صادق بوديم. پس آن حضرت رو به ماآورد و فرمود: خداوند متعال تربت جدم حسين را شفاى هر درد و امان از هر ترس قرار دادهاست. پس اگر يكى از شما خواست آن را تناول كند، آنرا ببوسد و بر چشمانش قرار دهد و برديگر اعضاى بدن بكشد.
14. غسل كردن براى برداشتن تربت
«الثانى عشر للاخذ تربة قبر الحسين(ع)»؛
[44]
يعنى دوازدهم، غسل كردن براى برداشتن از تربت قبر امام حسين(ع) مستحب است.
فقهاى صاحب حاشيه بر عروه بر اين مسأله حاشيه نزده و آن را تلقى به قبول كردهاند.محقق آملى، شارح عروة الوثقى در مقام استدلال كلام سيد مىنويسد:
«ففى مصباح السيد روى فى اخذ التربة انك اذا اردت اخذها فقم فى آخر الليل و اغتسل والبس اطهر ثيابك (و فى البحار) عن المزار الكبير عن الباقر(ع) اذا اردت ان تأخذ التربة فتعمدلها آخر الليل و اغتسل لها بماء الفرات...»؛
يعنى در مصباح سيد روايت كرده است كه هرگاه خواستى تربت را بردارى، پس در آخرشب به پا خيز و غسل كن و بهترين لباسهايت را بپوش...و در كتاب بحار از مزار كبير از امامباقر(ع) نقل شده هرگاه خواستى تربت را بردارى، در آخر شب، با آب فرات غسل كن.
[45]
15. استحباب تبرك به كربلا
«عن صفوان الجمال قال: سمعت ابا عبدالله(ع) يقول: ان الله فضل الارضين و المياه بعضهاعلى بعض...و ان كربلاء و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدّس الله و بارك عليه فقال لها تكلّمىبما فضلك الله فقالت: انا ارض الله المقدسه المباركة، الشفاء فى تربتى و مائى»؛
يعنى صفوان جمال مىگويد: شنيدم كه امام صادق(ع) مىفرمود خداوند برخى از زمينها وآبها را بر برخى ديگر ترجيح و فضيلت داده...و همانا كربلا و آب فرات، اول زمين و آبىهستند كه خداوند آنها را مقدسساخته و در آنها بركت قرار داده است. پس خداوند به كربلاخطاب كرد به آنچه خداوند تو را فضيلت داده، سخن بگو. پس كربلا گفت: من زمين مقدس ومبارك الهى هستم و تربت و آب من شفا است.
16. بطلان فروش تربت به كافر
«اگر مبيع عبد مسلمان باشد، بايد مشترى مسلمان باشد، هر چند گفته شده است كه اگرمشترى كافر باشد، معامله صحيح است وليكن مجبور مىشود بر فروش و اما قول اول(عدمجواز) اشبه است».
[46]
صاحب جواهر پس از استدلال بر قول اول، مىفرمايد:
«فاضل و فقهاى پس از او ملحق كردهاند به عبد مسلم، مصحف...و كتابهاى حديث وتفسير و مزارات و خطب و مواعظ و دعا و تربت حسينى را...».
[47]
در هر صورت، طبق نظر اين فقها فروش تربت امام حسين(ع) به مشترى كافر جايزنيست. تفصيل اين مسأله، از حوصله و موضوع اين نوشته خارج است.
17. تخيير ميان قصر و اتمام در حائر حسينى
«اقوا اين است كه مسافر، ميان قصر و تمام، در چهار مكان مخير است و اين چهار مكانعبارتند از: مسجد الحرام، مسجد النبى، مسجد كوفه و حائر حسينى؛ ولى تمام خواندن افضلو قصر احوط است...».
[48]
بر اين بخش از مسأله، فقهاى صاحب حاشيه بر عروه نظرى بر خلاف ندادهاند و آن راپذيرفتهاند. آيةالله حكيم در مقام تبيين مسأله مىنويسد: «اين مطلب، ميان فقها مشهور استدر حد نزديك به اجماع، هر چند در سرائر و مفتاح الكرامه ادعاى اجماع شده است؛ به علتوجود اخبار فراوان، كه در ميان آنها خبر صحيح و موثق هست و در فهرست وسايل، تعدادآنها 34 حديث است».
[49]
در اصل اين مسأله، اختلافى نيست، هر چند در محدوده آن اختلاف وجود دارد.
حضرت امام خمينى مىفرمايد:
«اقوا اين است كه همه روضه شريفه، داخل در عنوان حائر است. پس از طرف سر مبارك
تا پنجره متصل به رواق و از طرف پا تا در متصل به رواق و از پشت تا مسجد و الحاق رواقشريف، خالى از قوت نيست، هر چند احتياط واجب، قصر است».
مباحث ديگر
مباحث ديگرى درباره تربت سيدالشهدا(ع) در كتابهاى فقهى مطرح شده است كه ازحوصله اين نوشته خارج است؛ از جمله:
الف. روايات درباره به وسعت مكانى كه خاك آن موضوع احكام ياد شده است، مختلفاست.
[50] صاحب كامل الزيارات بابى را با عنوان «من اين يؤخذ طين قبر الحسين(ع) و كيفيؤخذ» گشوده و روايات مختلفى را نقل كرده است. در بعضى قبر شريف و در بعض ديگر،شعاع يك فرسخ در يك فرسخ... آمده است. حضرت امام خمينى در اين باره مىنويسد:
«قدر متيقن، خاك قبر شريف و جاهايى كه عرفاً به آن ملحق است، محكوم به احكامتربت است و احوط عبارت است از اكتفا به قبر شريف».
[51]
ب. درباره مقدار نيز اختلاف است. امام خمينى در اين باره مىفرمايد:
«جايز نيست خوردن بيشتر از اندازه يك نخود متوسط».
[52]
ج. درباره خوردن نيز اختلاف شده است. امام خمينى مىفرمايد:
«خوردن تربت به سه شكل جايز است: 1. خوردن خاك. 2. مخلوط كردن با آب. 3.مخلوط كردن با شربت».
[53]
پينوشتها:
[35]. شيخ طوسى، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص713.
[36]. جواهر الكلام، ج36، ص368.
[37]. همان، ج3، باب 13 از ابواب كتاب الصلاة، ج1، ص114.
[38]. ملا احمد نراقى، مستند الشيعه، ج15، ص164.
[39]. جواهر الكلام، ج36، ص368.
[40]. مفاتيح الجنان، آداب روز عيد فطر، ص344.
[41]. جامع احاديث الشيعه، ج15، باب 78 از ابواب زيارة النبى، ج1، ص414.
[42]. جواهر الكلام، ج18، كتاب الحج فيما يستحب استصحابه به فى السفر، ص163.
[43]. جامع احاديث الشيعه، ج15، باب 76 از ابواب زيارة النبى، ج2، ص400.
[44]. عروة الوثقى، ج1، ص463، فى الاغسال المكانية و الفعليه.
[45]. شيخ محمد تقى آملى، مصباح الهدى، ج7، ص108.
[46]. شرائع الاسلام، ج2، ص16.
[47]. جواهر الكلام، ج22، ص338.
[48]. عروة الوثقى، ج2، مسأله 11 از احكام صلاة المسافر.
[49]. مستمسك العروة، ج8، ص163.
[50]. در بحارالانوار بابى با عنوان «الحاير و فضله و مقدار ما يؤخذ من التربة» هست(ج98، ص106).
[51]. تحريرالوسيله، ج2، ص145، مسأله 11.
[52]. همان.
[53]. همان.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}